رويكرد استارتاپ ناب (Lean Startup) يكي از موضوعات خبرساز و پرطرفدار در سيليكونولي بود. استارتاپهاي متعددي با تكيه بر آموزهها و روشهاي اين روش، از نتايج آن ابراز خشنودي ميكردند. درواقع نتايج فضاي استارتاپي هم تاحدودي مفيد بودن رويكرد استارتاپ ناب را تأييد ميكنند. بههرحال، اين روش هم مانند بسياري از روشهاي كسبوكاري ديگر، مزايا و معايب خود را دارد كه پيش از پيادهسازي نهايي بايد به آنها دقت داشت.
رويكرد استارتاپ ناب دو مشكل اساسي دارد. اولين مشكل استارتاپ ناب، در تأكيد بر نظرسنجي و دريافت بازخورد سريع از مشتريان ديده ميشود. بنيانگذاران با استفاده از اين نكته، پس از توسعهي مدل اوليهي MVP بهدنبال بازخورد از سوي مشتريان ميروند تا نظر و نياز آنها را دريافت كنند. در چنين وضعيتي، تيم استارتاپي روي بهبود مستمر محصول خود متمركز ميشود تا نيازهاي كنوني مشتريان را برطرف كند؛ درنتيجه آنها احتمالا از تمركز بر پيشبيني نيازهاي آتي و چشماندازهاي محصول و شركت خود غافل ميشوند.
مشكل دوم رويكرد استارتاپ ناب در پرسشهايي است كه بهعنوان راهكار شناخت كسبوكار مطرح ميكند. استارتاپ ناب ميگويد ابتدا بايد مشتريان خود را بشناسيد. ازطرفي، در دنياي كسبوكار، علاوه بر شناخت مشتري، آگاهي داشتن از چرايي موفقيت و چگونگي انتخاب شدن از سوي مشتريان نيز اهميت دارد.
نويسندهي مطلب منبع در رسانهي دانشكدهي كسبوكار هاروارد، اتان موليك، استاد كارآفريني است. او بهخاطر شغل خود عموما ارائههاي متعددي را از زبان بنيانگذاران استارتاپي ميشنود. بهعلاوه بسياري از آنها تصور ميكنند كه كارآفريني فرايندي شامل بديههسازي و ابتكار است و نميتوان آن را در دانشگاهها آموزش داد. بههرحال موليك بهخاطر شغل خود ارائههاي بسيار زيادي را ميشنود و به اين تصميم رسيد كه راهي براي آموزش در جهت موفقتر شدن استارتاپ به بنيانگذاران توسعه دهد. در دههي گذشته، رخدادهاي مهمي در اكوسيستم استارتاپي رخ دادهاند و ميتوان از آنها در منابع گوناگون آموزشي استفاده كرد.
در مطالب آموزشي متعدد به طراحي بوم مدل كسبوكار اشاره كرديم كه شامل پر كردن ۹ كادر اختصاصي شامل موضوعاتي همچون «ارزشهاي پيشنهادي»، «بخش مشتري» و موارد ديگر ميشود. بنيانگذاران با تكيه بر بوم مذكور، پرسشهاي خود از كسبوكار آينده را به فرضيههاي قابل آزمايش تبديل ميكنند و سپس يك نمونهي اوليهي قابل قبول (موسوم به MVP) براي آزمايش فرضيهها توسعه ميدهند. اگر آزمايشها نشاندهندهي صحيح بودن فرضيهها باشند، درنتيجه ايده و رويكرد مورد نظر را ميتوان مناسب دانست. در غير اينصورت بايد چرخش (يا پيووت) در مسير استارتاپ رخ دهد كه با تكيه بر بازخوردهاي دريافتشده، بهصورت بهينهسازي محصول يا بازار هدف انجام خواهد شد. بنيانگذاران در مسير مذكور تركيبي از محصول-بازار را مورد بررسي و اكتشاف قرار ميدهند تا درنهايت به نياز واقعي براي محصول خود دست پيدا كنند.
اولين دستاورد تحقيقات دادهاي نشان داد كه استارتاپها بايد روشهاي تجربي پيشنهادي از سوي روش استارتاپ ناب را دنبال كنند. گروهي تحقيقاتي در ايتاليا، آزمايشي را روي ۱۱۶ استارتاپ انجام داد. نيمي از آنها آزمايشهاي تجربي استارتاپ ناب را بههمراه روشهاي علمي آزمايش ايدهها و فرضيات آموختند. نيمي ديگر تنها با اهميت آزمايش آشنا شدند و روشهاي علمي براي انجام بهينه به آنها منتقل نشد. درنهايت گروه اول موفقيت بيشتري را تجربه كردند و درآمد بيشتري هم داشتند؛ درنتيجه شايد بتوان آزمايشهاي سختگيرانه را نكتهاي مهم و كاربردي در پيشرفت استارتاپ دانست.
پر كردن ۹ كادر مشهور بوم مدل كسبوكار، شما را متمركز بر شكل و ساختار نهايي استارتاپ در پايان مسير ميكند. درواقع طراحي كانالهاي مشتري و توزيع و موارد ديگر، شكل استارتاپ را نشان ميدهد و نظري دربارهي وضعيت جهان پيرامون ندارد. درنهايت، رويكرد استارتاپ ناب، نقشهي راهي براي رسيدن به آن نقطه براي شما فراهم نميكند.
در ادامهي مسير طراحي بوم مدل كسبوكار، بينشها و چشماندازهاي اصلي در ويژه كردن ايدهي استارتاپي را در سايه قرار ميدهند. بهعنوان مثال اگر نگاهي به مثالهاي متعدد بوم مدل كسبوكار لينكدين داشته باشيم، هيچيك از آنها نشاندهندهي چشماندازهاي اصلي اين شركت همچون شبكهسازي و رزومهسازي نيستند كه موجب موفقيت نهايي شدند. براي توسعهي ايدهاي پيرامون چرايي خاص بودن استارتاپ، بايد به روشهاي علمي رجوع كرد. با مشاهده كردن جهان پيرامون شروع و از مشاهدات خود در مسير ساخت نظريهاي نهايي استفاده كنيد؛ نظريههايي كه چگونگي تغيير جهان را تحت تأثير استارتاپ شما نشان دهند.
تحقيقات علمي، روشهاي بهينهاي را پيشنهاد ميدهند كه پيادهسازي نكتههاي مثبت رويكرد استارتاپ ناب را با پرهيز از گرفتار شدن در نكتههاي منفي بههمراه دارد. آنها تحقيقي روي استراتژي سازمانهاي بزرگ انجام داده و رويكردي كارآمد را براي عملكردهاي استارتاپي پيشنهاد دادند. رويكرد علمي با استراتژي شروع ميشود. استراتژي را ميتوان پاسخ به چرايي پيروز شدن استارتاپ در بازار دانست. بهعلاوه استراتژي براساس انتخابهاي بنيانگذاران، روشهاي صحيح را براي پيادهسازي ايدهها پيشنهاد ميكند. درواقع رويكرد علمي، قدرت تصميمگيري را بهجاي مشتريان به خود بنيانگذاران باز ميگرداند و توسعهي چشماندازهاي ساختارشكن و كاربردي را ممكن ميكند. اين رويكرد، ميتواند قدم بعدي در تكامل دنياي استارتاپي را رقم بزند.